کاپيتان هادوک و هيچی |
Monday, January 21, 2002
٭ هر چی اين تن تن می گه بابا يه ذره از قصر بيا بيرون يه چرخی بزن، مگه به خرج من می ره ؟ خلاصه امروز بالاخره ملبس به لباس لختی ورزشی رفتم سالن ورزش و دويدم. بعدش داشتم راه می رفتم که نفسم بياد سر جاش (آخه يه کم جا به جا شده بود) که چشمتون روز بد نبينه يهو عضله پام گرفت، گرفتنی. اگه به احترام جد دريانوردم نبود چنان گريه سوزناکی سر می دادم که اون سرش ناپيدا. اين از ورزش.
........................................................................................روزهای اول ترم بچه ها می رن سر کلاسای مختلف که تصميمشون رو بگيرن که بالاخره تو چه کلاسايی ثبت نام کنن. اما من متوجه شدم که اين روش معمولا کار نمی کنه. مهتمرين دليلش هم اينه که استادا جلسه های اول رو معمولا به مقدمه، تاريخچه، تعاريف، مرور پيش زمينه ها و چيزايی از اين دست می گذرونن که درر نتيجه آدم از رو اين چند جلسه اول نمی تونه قضاوت صحيحی در مورد تيريپ اون کلاس بکنه. و نتيجه اين می شه که مثل بنده در ترم گذشته خر می شيد و دو تا درس عوضی می ره تو پاچتون. واسه بچه ها بهترين راه اينه که برن با سال بالاييهای درسخون مشورت کنن و کاری هم که استادا می تونن بکنن اينه که تو همون جلسه های اول هم يه مشت مطلب و تمرين «جدی» بريزن رو دايره. بد می گم بگو بد می گی. نوشته شده در ساعت 8:55 PM توسط سید خراسانی
|