کاپيتان هادوک و هيچی




Saturday, March 02, 2002

٭
ديشب به دانشگاه اندر شدم. تياتر Vagina Monologues را نظاره بکردم. پس از آن با Dan و Fred به يک ميخانه اندر شديم و بس آبجو که بنوشيديم و موسيقی زنده در نيوشيديم و کمی ترقص بنموديم و غم دنيا به فراموشی بسپرديم. پاسی از شب گذشته به سرای خويش اندر شدم، با سه فقره از شب زنده داران کمکی چت بنموديم. به بستر شده، مجله تورق بنموديم تا آن هنگام که مقهور امواج خواب گشتيم.




........................................................................................

Home