| کاپيتان هادوک و هيچی |
|
Monday, April 01, 2002
٭ نظرات من در مورد مسأله فلسطين و اسراييل
........................................................................................در شرايط فعلی حداقل کاری که می تونم بکنم اينه که افکارم رو در مورد مسأله خاور ميانه جمع و جور کنم و به طرز صحيحی جمله بندی کنم. روزی که خواستين با يک آدم ديگه که يه پيش زمينه فکری کاملا متفاوت با شما داره، در اين مورد چند کلمه حرف بزنيد به اهميت اين موضوع پي می برين. اما چند تا از نظراتی که امروز و ديروز تو ذهنم خراطی می کردم : ۱) من از سياستهای جمهوری اسلامی در قبال اين مسأله حمايت نمی کنم. به اعتقاد من اين سياستها غير هماهنگ، سليقه ای، شعارزده و در بسياری از موارد بر خلاف خواست مردم فلسطين بوده اند. ۲) ايده محو اسراييل از آن رو که دست کم منجر به کشته شدن ده ها هزار نفر خواهد شد مردود است. ۳) من به مسأله اخلاقی- فلسفی حق و باطل بودن طرفين مناقشه کاری ندارم. اينکه کدام يک بر حق هستند يا نه ما را وارد بحثهای بی انتهای سليقه ای خواهد کرد و هيچ دردی از مردم منطقه دوا نخواهد کرد. مضافا معتقدم که اين گونه بحثها به طور معکوس ساخته می شوند. به اين معنی که هر کسی بنا به هر دليل احساسی، حق را به يکسو می دهد و سپس برای موجه جلوه دادن انتخاب خود به طور گزينشی دلايلی را از بسترهای مختلف تاريخی و اخلاقی استخراج می کند. ۴) موضوع مورد توجه من در حال حاضر ارائه راه حلی منطقی و عملی برای پايان دادن به خشونتها است. بعد از فرو نشستن شعله های آتش می توان در مورد مسائل دقيقتری صحبت کرد. ۵) بحثهای صلح عموما منجر به موضوع بمب گذاريهای انتحاری فلسطينيان می شود. اين پديده بسيار قابل تأملی است. فردی انتخاب می کند که خود را بکشد تا عده ای شهروند اسراييلی را نابود کند. به نظر من اين پديده که ما امروز شاهد آن هستيم، معلول حوادث گذشته است و اگر خواهان محو اين پديده در آينده هستيم بايد رفتار آمروز را بازبينی کنيم تا اين چرخه تکرار نشود. حمله اسراييل به شهرهای فلسطينی و تخريب خانه ها و محاصره تحقير آميز عرفات همگی بذر پاشی برای پرورش نسلهای بعدی بمب گذاران انتحاری است. ۶) تدابير امنيتی شديد مترادف با امنيت بيشتر نيست. چند روز پيش با دوستی صحبت می کردم که سال پيش در يکی از دبيرستانهای نيويورک سيتی درس می خواند. طبق توصيفات او، پنج در ورودی اين مدرسه توسط بيش از سی مأمور پليس نگهبانی می شد. هر روز کيف، کفش و بدن بچه ها هنگام ورود به دبيرستان توسط دستگاهای ردياب و مآمورين پليس بازرسی می شد. با اين همه در هر ترم دو دانش آموز در اين مدرسه به قتل می رسيدند. شب دهم سپتامبر همه آمريکاييان در تصور اينکه در کشور امنی زندگی می کنند به خواب رفتند و فردای آن روز جان بيش از سه هزار نفربه علاوه دو برج و چهار هواپيما تنها به وسيله چند چاقوی آشپرخانه از ميان رفت. امنيت لزوما با کنترل بيشتر بر افراد و آلات جرم حاصل نمی شود. آن چه امنيت شهروندان آمريکا، اسراييل و ديگران را تهديد می کند، انديشه ترور است که بذر آن در زمين نفرت می رويد. در اين مورد فکر کنيد و فکرهاتون رو جمع و جور کنيد. به درد می خوره. يک منبع خيلی خوب در مورد تاريخ اسراييل و فلسطين رو در سايت بی بی سی ديدم. اگه فکر کردين لازمه بيشتر بدونين، اينجاست. نوشته شده در ساعت 11:21 PM توسط سید خراسانی
|