کاپيتان هادوک و هيچی




Wednesday, May 08, 2002

٭ يه نيم ساعت پيش رسيدم خونه. اين چمنای جلوی قصر رو چرا يکی نمی زنه ؟ شامو گرم کردم و خوردم. الان هم يه MICHAEL Shea's باز کردم نشستم مخمو اين تو تخليه می کنم.

۱) طراح Volvo آدم بدبختی بوده. معلومه از مال دنيا يه گونيا بيشتر نداشته. مرتيکه مکعب ساخته. چار تا چرخم گذاشته زيرش واسه خنده.

۲) چرا دستشويی زن و مردا رو از هم جدا می کنن ؟ چی رو می خوان ثابت کنن ؟ من واسه صد سی سی قضای حاجت بايد يک طبقه برم بالا در حالی که يه دستشويی تو همين طبقه ما هست ولی مال اناثــه! (البته راستش چند بار آخر هفته ها و آخر شبا زحمتش دادم!)

۳) امروز رفتم دستشويی. وو چن تو تنها توالتِ موجود بود. سر و ته کردم که برم دستشويی طبقه بعدی که صدای سيفون توالت اومد. گفتم خدا پدرشو بيامرزه. باز سر و ته کردم برگشتم همونجا. وو چن اومد بيرون، يه لبخند زد و رفت. رفتم تو ديدم حدود يک کيلو گرم دستمال کاغذی در گلوگاه سيستم گير کرده، سطح آب هم اومده بالا. وو چن ! پردازنده Z-80 بنده گفت که اگه سيفون رو بکشم احتمالا بد نخواهد بود. کشيدم ! آب سرازير شد رو زمين. وو چن ! زدم بيرون، به سمت طبقه بعدی!

۴) سؤال : چرا تو ايران اکثريت به اصلاح طلبا رأی می دن و همه مملکت دست اقليته ؟ امروز روی موضوع محافطه کار بودن جامعه ايران تمرکز کردم. هی ! لطفا درست بخونيد : محافطه کار. نه سنتی، نه مذهبی، نه چيز ديگه. يعنی محافطه کار. دارم فکر می کنم که اکثر کسانی که به اصلاح طلبان رآی دادن، در عين حال آدمای بسيار محافطه کاری هستن. خوب فکر می کنن و حرف می زنن، اما تهشون رو که نگاه کنی اصل محافطه کارن. آدم يه کلمه رو تو پاراگراف چند بار به کار می بره ؟ حداکثر تا وقتی حالش ديگه به هم بخوره.

۵) زوايای امر رو به دقت بررسی کردم. يکيشون ۳۷.۴۳ درجه بود، يکی ۷۸.۰۱ درجه و ديگری ۶۴.۵۶ درجه.

۶) فردا روز مهميه از سه جهت : مشرق، مغرب و شمال.

7) Set the controls for the heart of the sun and flush'em down the fuckin toilet.



۸) حالا برين تو وبلاگ عموميتون بنويسين کاپيتان هادوک گونيای طراح ولوو رو کش رفته و توی توالت از سه جهت به محافطه کار بودن مردم ايران فکر کرده !


........................................................................................

Home