کاپيتان هادوک و هيچی |
Wednesday, May 15, 2002
٭ ديشب تولد يکی از دريانوردا بود. رفتيم يه بار انگليسی که جشن بگيريم. يه خوراک مرغ سفارش دادم، نوشيدنی هم که پشت نوشيدنی. من يه چيز مخلوط زدم که apple cider بود و آبجو، رنگ سبز فضايی مشکوکی هم داشت. بعد يه New Castle Brown . بعد از اون سه نفری يه دور Irish car bomb سفارش داديم، اين designated driver بدبختمون هم با يه ليوان آب (!) ما رو همراهی می کرد. آخر هم يه Nut brown زديم که خوب روشن بشيم. بعد اين رفقای ما يه ريز در مورد اين فيلم جنگ ستارگان جديد حرف می زدن که آی اين طوريه و اون طوريه و چهارشنبه اولين اکرانشه و يه ساعت قبل بريم تو صف که premier رو از دست نديم. آخرش ديگه من حوصله ام سر رفت و گفتم بابا چه خبره شلوغش کردين، يه فيلم اکشنه ديگه، اين قدر جار و جنجال نداره که. گفتن ده نده. گوشی دستت نيست ديگه. ما با جنگ ستارگان بزرگ شديم. تو شيشه شيرمون جنگ ستارگان ريختن. واسه جشن تولد کادوی جشن ستارگانی بايد می گرفتيم. تو کودکستان شعرای اينو می خونديم. حالا فهميدی ما چرا اين قدر مريضی جنگ ستارگان داريم ؟ گفتم بله. به هر صورت تولدشو مبارک کرديم و موقع حساب کردن هم کاشف به عمل اومد که مامان اين دريانورد ۵۰ دلار بودجه تصويب کرده که با دوستات برين خوش باشين. به سلامتی مامانش. اگه زودتر می دونستم که تولدشه دوست داشتم واسش يه چيزی می گرفتم. هر چند که هيچی کادويی نمی شه که آدم از يه دختر بگيره. ولی خوب.
........................................................................................-------------------------------------------- ضمنا آهنگ Eddie's concubine از گروه Eddie from Ohio رو توصيه می کنم. می تونيد به سادگی خوردن يه يخمک از AudioGalaxy بگيرين و برين فکر کنيد که من چرا از اين خوشم می آد. نوشته شده در ساعت 1:13 PM توسط سید خراسانی
|