کاپيتان هادوک و هيچی




Wednesday, July 31, 2002

........................................................................................

Tuesday, July 30, 2002

٭
هر چه قدر تعهدات ماليت سنگين تر باشه آدم محافظه کارتری می شی.




٭
حالا که فکرشو کردم می بينم ده بار هم کافی نيست. اين قدر بايد سيفون رو کشيد که مطمئن بشی هيچی نمونده. اون صحنه ها که آدمهای معمولی سربازان حفظ سنتها می شن و ...




٭

امشب فيلم Late Marriage رو ديدم. بعد از فيلم احساسم اين بود که دلم می خواد تمام سنتهای دنيا رو بريزم توی يه توالت سر راهی و ده بار سيفون رو بکشم.




........................................................................................

Monday, July 29, 2002

٭
- اين قضيه سر درازی داره.
- کو ببينم ؟




........................................................................................

Sunday, July 28, 2002

٭
موسيو سيمونز ! ديگه خدا وکيلی اينجا MSN Messenger نصب نکن که ديگه کلامون می ره تو هما.




٭
من invisible و تو invisible ، ما را که برد خانه ؟




٭
فکر کنين شما يه مدت خيلی تنيس بازی می کردين. يه راکت خيلی کاردرست و گرون هم داشتين که هميشه با اون بازی می کردين. بعد يه مدت به خاطر گرفتاری بازی رو می ذارين کنار. يه بار دوست برادرتون واسه يه آخر هفته راکت شما رو قرض می گيره. ازش پس نمی گيرين، تا اين که بعد از چند ماه اون دوست برادر به کل به يه شهر خيلی دور مهاجرت می کنه مثلا واسه ادامه تحصيل. بعد يه روز شما يه ايميل يه خطی واسه طرف می فرستين :‌‌ « من راکت تنيسم رو می خوام. »




........................................................................................

Thursday, July 25, 2002

٭
تلويزيون صدای آزاد، نزديک به حزب Progressive. اگه به شنيدن صداهای غير mainstream علاقه مندين يه سری بزنين.




٭
« ای کاپيتان ! اگر آنسان که تو کردی با اين مردم، به کوه reach out کرده بودی، قلوه سنگ درون گلدانهای قصرت شده بود. »

- سوره هفت گوی بلورين، آيه ۱۲




........................................................................................

Wednesday, July 24, 2002

٭
آقا اين کامپيوتر موسيو سيمونز همسايه ما خراب شده، اين هی می آد اينجا با گردن کج ايميلهاشو چک می کنه . تو رو خدا دعا کنين زود کامپيوترش درست شه که من ديگه اعصاب ندارم.




٭
امان از دست اين مردم. با اعصاب آدم بازی می کنن. زنگ زدی حالشو بپرسی می گه راستی اون دختره که اون روزی تو مهمونی ما پاشو بسته بود يادته ؟ سارا ! آره ! احوالتو می پرسيد !


مگه مرض داری زن؟ بذار به زندگی offline خودمون برسيم. دفعه پيش که اون يکی مادموازل روشن فکر فرهيخته احوال منو پرسيده بود، بعد...، بعد من دو هفته در قعر زمين بودم. حالا تازه خودم رو جمع و جور کردم، دوباره اومده می گه سارا احوالتو می پرسيد !! اَه !




٭
يه دختره هست apply کرده واسه girlfriend ی بنده. سه تا recommendation فرستاده از ex-boyfriend هاش با resume و چيزای ديگه. روز جمعه interview می شه تا ببينيم چی می شه.




........................................................................................

Tuesday, July 23, 2002

٭
نه که وقت نداشته باشم چيزی بنويسم ها، چرا خيلی هم دارم. الان نه شبه، می تونم تا ده بشينم دری وری بنويسم ولی حرفی ندارم. آها فقط اينو بگم که من با سيفون توالت خيلی حال می کنم. مثلا ديدين بعضيها (پسرها) با ماشين حال می کنن يا بعضيها با کامپيوتر، من با تکنولوژی سيفون توالت حال می کنم. نوع دکمه يا دسته اش، شکل مخزن يا لوله اش، قدرت آب پاشی، دوران آبش، مکش آخرش،... اينا.




٭
وا چی گانا دو ؟
وا چی گانا دو ؟
وا چی گانا دو ؟




........................................................................................

Sunday, July 21, 2002

٭ از چراغ توی يخچال نبايد به جای چراغ خواب استفاده کرد.

توی تابستون آشغالها رو بايد زود به زود از خونه بيرون برد.

نبايد از مردم سؤالهای خيلی خيلی شخصی پرسيد.

جای پشه گزيدگی رو نبايد خاروند.

نبايد بدون در زدن وارد اتاق ديگران شد.

همين.




........................................................................................

Saturday, July 20, 2002

٭
بخوابيد، بخوابيد، در اين جوی بخوابيد.




........................................................................................

Friday, July 19, 2002

٭
حالا فهميدم.
هيچ گهی صدا نزد سهراب.




٭ شنخ طوسی در تفسير المنار می گويد که آهنگ knocking on heaven's door بدين گونه آفريده شد که روزی خواننده guns'n'roses در حالی که به خود‌ می پيچيد بی صبرانه بر در بسته مستراحی می کوبيد.




........................................................................................

Wednesday, July 17, 2002

٭

(Up)
This site is temporarily






down.

(Pardon me for the in-
con-
vinience.)




........................................................................................

Tuesday, July 16, 2002

٭ ...حضور شخص شما در اونجا الزامی نيست. يکی از بستگان خوشگلتون رو هم بفرستين کافيه.




........................................................................................

Monday, July 15, 2002

........................................................................................

Sunday, July 14, 2002

٭
امروز ۲۳ تير ۱۳۸۱ بيعت خودم رو از محمد خاتمی پس می گيرم.




........................................................................................

Saturday, July 13, 2002

٭
چرا يه کتابی رو که خريديم خيلی با دقت و حوصله تر از يه کتابی که از کتابخونه قرض کرديم می خونيم ؟ مخصوصا اگه خيلی گرون خريده باشيم . چرا بعصی کتابا رو تا نخريم، نمی خونيم ؟ چرا اين قدر خريم ؟




٭
سر کارمون يه کامپيوتره هست که ما زياد تحويلش نمی گيريم چون linux داره، ما هم حاليمون نيست. از همين رو، اين اغلب اوقات می ره رو screen saver . هر بار من اينو تو اين چند ماه گذشته نگاه کردم يه screen saver تازه داشته. نه زن لخت و گل و بلبل و قورباغه سبز لزج، نه، از اين طرحای باحال رياضی و اينا. خلاصه اندر کف می باشم همی. گمونم يه رياضيدون خوش ذوق نشسته اون تو هی واسه خودش چايی می ريزه و از اين طرحا می ريزه. خلاصه اِه !




........................................................................................

Friday, July 12, 2002

٭
Christa خانوم ! چی خيال‌ کردی ؟ توطئه های تو هيچ اثری نداره. حالا هی بيا تو سوراخ کليد قصر من آب پرتقال بريز که کليد توش گير کنه. زکی !




........................................................................................

Thursday, July 11, 2002

٭
هَکِت بشم، هَکَم می شی ؟
هکم من...
هکم من...
هکم من...
هکم من...
تکم من...
هکم من...
هکم من........




٭
به نظر شما درسته که يه دکتری بگه :‌ «ببين مريض ! مرض تو اينه، اين سه تا دارو هم هست هر کدومش اين فوايد رو داره اين ضررها رو هم داره. حالا خود دانی. »
درسته ؟




٭ من اينجا مهمونم.خيلي هيجان انگيزه!تا حالا كسي منو مهمون نكرده بود.به خاطر اين خيلي ذوق كردم.چقدر خوبه آدمها همديگر رو مهمون كنند.بگن بيا با هم بريم بيرون.بعد با هم برن يه جايي.دو نفري.خيلي خوبه.خيلي كيف داره.اصلا از نظر پولي هم مهم نيست.اصلا هر كس دنگ خودشو خودش بده.چون هر دو تامون دانشجوييم.

اون لحظه كه آدم منتظر ايستاده و دلش تاپ تاپ ميزنه كه نكنه دير كنه،نكنه ترافيك باشه،نكنه تصادف كنه،نكنه يك سنگ از آسمون بياد بيوفته جلو راهش،نكنه....اونم خيلي كيف داره.

و وقتي ميبيني از دور مياد و لبخند ميزنه و تو هم لبخند ميزني و .....ديگه آدم از دنيا چي ميخواد؟؟

چرا اينقدر كم همديگر رو دعوت ميكنيم؟

كاپيتان اميدوارم به زودي بياد.

مرسي كاپيتان!



........................................................................................

Tuesday, July 09, 2002

٭
- اِه ! بچمون مرد.
- يکی ديگه درست کنيم.




٭
می خوام بنويسم the هی می نويسم teh بعد هی ياد چهارراه ولی عصر می افتم.




........................................................................................

Monday, July 08, 2002

٭


- are you like, flushing your eyes or something ?
- no. i'm crying.
- why are you doing it anyway ?
- well, you need to flush'em once in a while.




........................................................................................

Sunday, July 07, 2002

٭
چند دفعه بگم تو اين خونه مايعات حرف اول رو می زنه. مايعات.




٭

- Go get a haircut dude, this isn't sixties !




٭
- من ديشب وسط اين فيلم پورنو ئه خوابم برد. آخرش چی شد ؟
- چی می خواستی بشه ؟




........................................................................................

Saturday, July 06, 2002

٭


"What you need to understand before we begin is that hiphop is a culture. It's a theory, a philosophy. But like the Tao or trying to exactly define what "porn" is it's hard to nail down. Hiphop incorporates breakdancing, MCing, DJing and graffiti, but it's not defined by those elements alone. It's a movement that often gets misrepresented by its ostentatious brother, mainstream rap."




٭

The israel army says it is still investigating what happended. investigating what happened. investigating. inv gesting. ingestivating. investing. ingvngvnggngnnvngngng.




........................................................................................

Friday, July 05, 2002

٭
اين بچه ها رو ديدين که خيلی آرومن، بعد يازده برابر مامان و باباشون چيز می فهمن. (علامت سؤال نمی خواد. )




٭
- ببين من فردا سگم رو می آرم که با سگ تو بخوابه.
- بعدش هم می تونيم بريم سينمايی چيزی.




٭
- رو بستنی شراب نخور.
- اِه. چرا ؟
- مرسوم نيست.




........................................................................................

Thursday, July 04, 2002

٭
- عزيزم‌ ! فقط رطوبت می تونه ما رو از هم جدا کنه.




٭
يه دختری بود که ساکن يه شهر کوچيک تو ايالت maine بود و يه ذره فارسی بلد بود و اومده بود ايران کلاس کوه نوردی، بعد مامانش خيلی آدم نازی بود، بعد تو سينما همديگرو ديديم، بعد شماره آمريکاشو من گرفتم، بعد قفل چمدون من تو فرودگاه شکسته بود، گمرک گفت ما می فرستيم براتون تعميرش کنن، بعد ايران هم آزادی بود، مردم بی حجاب بودن، پس کوش ؟؟




٭ دست و پايی می زنيم در وادی ترجمه :

« مرا به نوشگاه دگر رهنمون شو،
و چرايی آن را جويا مباش. »‌‌
درها




........................................................................................

Wednesday, July 03, 2002

٭
- ببينم شما همون آدم کلک هستين ديگه،، نه ؟
- اوه. من چند باری سر دوستامو گول ماليدم. اما در مجموع آدم خيلی خوبی هستم.




٭


- would you like to see me again ?
- i thought i told you how i feel.




........................................................................................

Tuesday, July 02, 2002

٭


Butthead : "Hey Beavis, it kind of sucked that we didn't get to score with that chick, but, like, now we can do other suff."




........................................................................................

Monday, July 01, 2002

٭

دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن، دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن،‌ دنگ و فنگ چنگ زدن به جفنگش نمی ارزه.

يا مثلا


with their bombs and thier guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns and their bombs and their guns in your head, in your head, they are fighting.






........................................................................................

Home