کاپيتان هادوک و هيچی




Tuesday, August 26, 2003

٭

metamorphosis of a good fella to a full-blown yuppie.
behold .......



........................................................................................

Saturday, August 23, 2003

٭




is you heard of the brothel-based sheep-fucking dark-muttering accordion-playing weird-looking gang of Tiger Lillies ?




........................................................................................

Friday, August 22, 2003

٭

Gsuachi was raped by someone who happened to be HIV positve. How fucked up is that ?



٭

I found this book in library today which I thought was pretty cool, then I thought this book could have been someone's reading assignment and has hated reading it like no one can imagine.



........................................................................................

Sunday, August 10, 2003

٭

خط کون را به خاطر بسپار،
پيکاسو مردنی است.




........................................................................................

Saturday, August 09, 2003

٭ در يک شب نسبتا تاريک بر قلم حضرت دريانوردم جاری شد :

« هر روز بايد دليلی تازه آورد. هر روز بايد صادق ديگری را مجاب کرد. نفس را تشويق کرد. قوسی بر لبها انداخت. دستمالی در جيب فرو کرد. پله ای بالا رفت. پشت دری نفس در سينه حبس کرد. فردايی را انتظار کشيد. ملافه ای را شست. قهوه ای خورد. امروز غم تنهايی بر دل من سنگين است. امروز چشمها مجاب نگريدن نيستند. نفسهايم تند، گلويم خشک. غار کوچکی در دل کوه نهان است. غار بزرگترين خود جای خالی کوهيست. از آفتاب روی فرش بيزارم. خودکار غمگينم می کند. دختر غمگينم می کند، پسر هم. غم و شاديتان برايم يکسان است...»

امشب دگر است : ميهمان
Keith Jarret ،
cranberry juice + raspberry vodka و
A people's history of united states
هستم.
فردا شايد اتفاق است.




........................................................................................

Home