کاپيتان هادوک و هيچی |
Tuesday, August 26, 2003
........................................................................................ Saturday, August 23, 2003
٭
........................................................................................is you heard of the brothel-based sheep-fucking dark-muttering accordion-playing weird-looking gang of Tiger Lillies ? نوشته شده در ساعت 6:26 PM توسط سید خراسانی Friday, August 22, 2003
٭
Gsuachi was raped by someone who happened to be HIV positve. How fucked up is that ? نوشته شده در ساعت 8:19 PM توسط سید خراسانی
٭
........................................................................................I found this book in library today which I thought was pretty cool, then I thought this book could have been someone's reading assignment and has hated reading it like no one can imagine. نوشته شده در ساعت 8:17 PM توسط سید خراسانی Sunday, August 10, 2003 ........................................................................................ Saturday, August 09, 2003
٭ در يک شب نسبتا تاريک بر قلم حضرت دريانوردم جاری شد :
........................................................................................« هر روز بايد دليلی تازه آورد. هر روز بايد صادق ديگری را مجاب کرد. نفس را تشويق کرد. قوسی بر لبها انداخت. دستمالی در جيب فرو کرد. پله ای بالا رفت. پشت دری نفس در سينه حبس کرد. فردايی را انتظار کشيد. ملافه ای را شست. قهوه ای خورد. امروز غم تنهايی بر دل من سنگين است. امروز چشمها مجاب نگريدن نيستند. نفسهايم تند، گلويم خشک. غار کوچکی در دل کوه نهان است. غار بزرگترين خود جای خالی کوهيست. از آفتاب روی فرش بيزارم. خودکار غمگينم می کند. دختر غمگينم می کند، پسر هم. غم و شاديتان برايم يکسان است...» امشب دگر است : ميهمان Keith Jarret ، cranberry juice + raspberry vodka و A people's history of united states هستم. فردا شايد اتفاق است. نوشته شده در ساعت 12:59 AM توسط سید خراسانی
|